کردی کرمانجی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 23 اردیبهشت 1404
https://cgie.org.ir/fa/article/275102/کردی کرمانجی
یکشنبه 4 خرداد 1404
چاپ نشده
كردی کرمانجی / kordi kurmânji (kurmanci)/ ، از گویشهای زبان کردی، که بیشتر در کشور ترکیه رایج است. این گونه در ایران بیشتر در استانهای خراسان شمالی بهویژه شهرهای قوچان و بجنورد، خراسان رضوی، بخشهایی از آذربایجان غربی، گیلان، گلستان، قزوین و مازندران بهویژه منطقۀ کلاردشت پراکنده است (« اتنولوگ» د، .npn). زبان کردی اصطلاحی پوششی برای مجموعۀ زبانها و گویشهای ایرانی شمال غربی است (هیگ و اوپنگین د، 157). بهلحاظ زبانشناختی، کردی جایگاهی بینابینی میان گویشهای ایرانی غربی شمالی و غربی جنوبی دارد. کردی کرمانجی ــ که در منابع پیشین، بیشتر با عنوان کردی شمالی و کرمانجی شمالی نیز مطرح شده است ــ به همراه کردی مرکزی (سورانی) و کردی جنوبی، 3 گویش اصلی زبان کردی هستند (مکاروس د، 587). گویشوران کردی شمالی حدود 60 ـ 65٪ از کل گویشوران کردی را تشکیل میدهند (آکین، 11؛ شیخالاسلامی د، 60). همچنین 20 ـ 25% از کردهای عراق، سوریه، ارمنستان و دیگر جمهوریهای آسیای مرکزی و شماری از کردهای ساکن در شمال دریاچۀ اورمیه نیز گویشوران کردی شمالی هستند (همانجا). با این شرح، تمامی کردهای ترکیه، سوریه، عراق (زاخو و دهوک) و کردهای غرب ایران در اطراف دریاچۀ اورمیه و بخشهایی در آذربایجان، ارمنستان و گرجستان به این گویش گفتوگو میکنند (زیرک، 31). جمعیت کانون اصلی کردزبانانی که در ترکیه به گویش کرمانجی گفتوگو میکنند از 8 تا 15 میلیون تن متغیر است؛ این اختلاف ناشی از تعریفها و روششناسیهای متفاوت در پژوهشهای پیشین است (هیگ و اوپنگین، همانجا). براساس « اتنولوگ» (نک : منابع لاتین) این گونۀ زبانی با حدود 5/ 16 میلیون گویشور، بیشترین جمعیت کردزبانان را در بر میگیرد؛ در ترکیه، گویشوران این گونه با جمعیت حدود 9 میلیون تن، بیشترین شمار گویشوران آن را تشکیل میدهند. مرکز جغرافیایی این منطقه با نقطۀ تلاقی مرزهای ایران، ترکیه و عراق همپوشی دارد (هیگ و اوپنگین، همانجا). نظام نوشتاری کردی کرمانجی برگرفته از الفبای رومیایی، بهطور کلی براساس معیارهایی است که جلادت علی بدر خان (Bedir Khan) در مجموعهمقالههایی در مجلۀ هاوار در دهۀ 1930 م/ 1310 ش منتشر کرد و بعدها در اثر مشترک خود با لزکات (Lescot، نک : مآخذ لاتین) آن را مدون نمود (نیز نک : هیگ و اوپنگین، 164).
پژوهشهای انجامشده دربارۀ زبان کردی بیشتر به دو گونۀ کردی شمالی و کردی مرکزی اختصاص دارد؛ در این میان، بیشتر آثار موجود دربارۀ گویش کرمانجی مربوط به پژوهشهایی است که روی گونۀ رایج در ترکیه صورت گرفته است. پس از «دستورزبان کرمانجی یا زبان کردی» اثر سوان (Soane،د1913 م/ 1292 ش، نک : مآخذ لاتین) که از اولین آثار روزآمد دربارۀ این گویش است، به «مطالعات گویشی کردی» اثر مکنزی (Mackenzie،د1961 م/ 1340 ش، نک : همانجا) میتوان اشاره کرد، که بهطور علمی و زبانشناختی به بررسی این گونه پرداخته است؛ اما ازآنجاکه به وی اجازه داده نشد مطالعاتش را در ترکیه نیز گسترش دهد (نک : هیگ و ماتراس، 8)، تنها توانست واجشناسی و صرف گویش کرمانجی جنوب شرقی واقع در شمال عراق را بررسی کند که بیشتر با عنوان گویش بادینانی مطرح میشود. «دستور کردی <گویش کرمانجی>» اثر بدر خان و لزکات (1970 م/ 1349 ش، نک : مآخذ لاتین) از اولین آثاری است که بهطور جامع به این گویش پرداخته است. بلو و باراک (1999 م/ 1378 ش، نک : مآخذ لاتین) نیز این گویش را از تمام جنبههای زبانشناختی مطالعه کردهاند. آثار هیگ و ماتراس (2002 م/ 1381 ش)، شُکری (2002 م)، تَکستن، (2006 م)، حَسن (2009 م)، آکین (2011 م/ 1390 ش)، گندودو (Gündoǧdu،د2016 م)، هیگ و اوپنگین (2018 م)، و باری (2019 م) نیز از دیگر پژوهشهای موجود دربارۀ این گویش هستند (برای هر 8 اثر، نک : مآخذ لاتین). از آثار اندکی که دربارۀ کرمانجی در ایران به رشتۀ تحریر درآمده است میتوان به بررسی واجی کردی شمالی گونۀ اورمیه در رسالۀ دکتری مارگرت کان (Khan،د1976 م/ 1355 ش، نک : مآخذ لاتین) و رسالۀ دکتری محجوب زیرک (2014 م، نک : همانجا) دربارۀ گونۀ خراسانی اشاره کرد.
شمار واجهای کردی شمالی در مطالعات مختلف، متغیر است. بخشی از این اختلاف آرا مربوط به تفاوت در بررسی گونههای مختلف این گویش است. بهسبب قائلنشدن به دمیدگی واجی در انسدادیها، شمار همخوانها را بدر خان و لزکات (ص 17-16)، 25 و حسن (ص 5-4) در بررسی گونۀ «دهوک»، 29 همخوان دانستهاند؛ اما شکری در مطالعۀ گونۀ بادینانی در عراق (ص 82)، شمار آنها را 31، و هیگ و اوپنگین (ص 170) 33 همخوان میدانند، درحالیکه در پژوهش گیندودو (ص 67-66) دربارۀ گونۀ «موش» در ترکیه، به 34 همخوان میرسد. شمار واکهها نیز در بیشتر آثار پیشین 8 عدد آمده است (نک : بدر خان، 8؛ هیگ و اوپنگین، 165؛ شکری، 81). براساس پژوهشهای پیشین دربارۀ کردی شمالی، واجهای این گونه را میتوان متشکل از این همخوانها دانست/ pʰد، pد، bد، tʰد، tد، dد، kʰد، kد، ɡد، qد، ʔد، čʰد، čد، jد، fد، vد، sد، zد، šد، žد، xد، ɣد، ħد، ʕد، hد، mد، nد، ŋد، lد، (ɫ)، rد، ɾد، wد،y/ (با اندکی تغییر از هیگ و اوپنگین، 170؛ نیز تحقیقات ... )؛ درحالیکه /iد، ɪد، eد، æد(a)د، ɑد، oد، ʊد، u/ واکههای این گونه را تشکیل میدهند (با اندکی تغییر از هیگ و اوپنگین، 165). با این توضیح که وجود همخوانهای حلقی / ʕ/ و / ћ/ چالشبرانگیز است که میتواند بهسبب حضورشان در واژههای قرضی از عربی و نبودن آنها در واژههای بومی نیز تفاوتهای گویشی در این همخوانها باشد (نک : همانجا). وجود همخوان سایشی ـ ملازی واکدار (ʁ) تنها در هیگ و اوپنگین (ص 170) آمده است. برای همخوان کناری / l/ نیز 3 حالت میتوان در نظر گرفت: 1. تنها واج / l/ وجود دارد و برخلاف کردی مرکزی، همخوان نرمکامیشدۀ این واج (/ ɫ/ ) در این گونه وجود ندارد (شکری، 82)؛ 2. واج / ɫ/ در برخی گونههای محدود کردی کرمانجی حضور دارد (هیگ و اوپنگین، همانجا)؛ 3. [l] و [ɫ] واجگونۀ یکدیگر هستند (کان، 32). از برجستهترین تفاوتهای این گویش با دیگر گویشهای مرکزی و جنوبی، وجود دمش بهعنوان یک ویژگی واجی در انسدادیهای بیواک است که انسایشیها را نیز در برمیگیرد (هیگ و ماتراس، 5؛ زیرک، 38). این ویژگی متأثر از زبانهای همسایه و تمایز سهگانۀ انفجاریهای قفقازی است (همانجا) که محتملترین گزینه برای مبدأ قرضگیری این تقابل سهگانه متأثر از ارمنی است (هیگ و اوپنگین، همانجا). این ویژگی واجی در کردی کرمانجی خراسان بهسبب همگرایی با زبان فارسی در گفتار نسل جدید حذف شده است (زیرک، 115). هرچند این تقابل دمیدگی/ نادمیدگی در نظام نوشتاری نمایان نمیشود، اما همخوانهای بدون دمیدگی، زمان آغاز واک (VOT) کمتری دارند که در تشخیص دمیده/ نادمیده مؤثر است (هیگ و اوپنگین، 171). ساخت هجایی در کردی کرمانجی، بهطور بیشینه بهصورت CCVCC است (کان، 62؛ شکری، 84). در برخی از آثار، بر توزیع همخوانها در آغازه محدودیتی وجود دارد که عضو اول متشکل از 3 همخوان /xد، kد، ɡ/ (x با بیشترین بسامد) است و عضو دوم نیز تنها غلت / w/ است (زیرک، 148). ساختهای هجایی ممکن در کردی کرمانجی را میتوان بهصورت خلاصه چنین بیان کرد (نک : جدول 1):
از تفاوتهای مهم کردی کرمانجی با کردی سورانی، وجود نظام غنی تمایز جنس دستوری، وجود حالتهای مختلف اسم، ساخت کُنایی در زمان گذشته و نداشتن تکواژ معرفهساز در این گویش است.
تصریف اسم، نظامی است متشکل از دو شمار (مفرد و جمع)، دو جنس دستوری (مذکر و مؤنث) و دو حالت (فاعلی و غیرفاعلی) (مکنزی، 152) که شرح آن بهطور مختصر از این قرار است:شمار: اسمها در کردی شمالی یا مفرد یا جمع هستند. برای اسمها در حالت مطلق، روشی برای تشخیص شمار اسم وجود ندارد، اما از این روشها میتوان مفرد و جمع را تشخیص داد (بدر خان، 70): 1. مطابقت با فعل: mɨɾov hɑt «مرد < معرفه> آمد»؛ mɨɾov hɑtɨn «مردها < معرفه> آمدند»؛ mɨn mɨɾov kʊšt «من مرد < معرفه> را کشتم»؛ mɨn mɨɾov kʊštɨn «من مردها < معرفه> را کشتم.». 2. با توجه به پسوندی که به اسم افزوده میشود: mirove xʊɾt «مرد قوی»؛ mɨɾoven xʊɾt «مردان قوی». 3. با توجه به پسوند حالتی که به اسم افزوده میشود: az mɨɾovi dɨbinɨm «من مرد را دیدم»؛ az mɨɾovɑn dɨbinɨm «من مردها را دیدم.». معرفه و نکره: در کردی کرمانجی، اسم در حالت مطلق (بینشان) اصولاً معرفه است، مانند hasp «اسب»، mɑl «خانه». در بیشتر موارد، صفتی که بعد از اسم میآید یا متممی که پس از آن میآید معرفهبودن اسم را تعیین میکند، مانند mɑlɑ spi «خانۀ سفید» و daste mɨn «دست من» (همو، 72). رابطۀ میان اسم معرفه و هر عنصری که پیش یا پس از آن بیاید توسط پسوندی تعیین میشود؛ براساس جنس و شمار واژهای که به آن افزوده میشود دارای صورتهای e- برای مفرد مذکر، ɑ- برای مفرد مؤنث و en- برای جمع مذکر و مؤنث است (همو، 75-72؛ نیز نک : جدول 2).
نکرهبودن را نیز میتوان با افزودن ak- به اسمهای مفرد مذکر و مؤنث و ɨn- به اسمهای جمع (چه مذکر چه مؤنث) ساخت (بدر خان، 76):
جنس: اسم میتواند به یک پسوند دستوری ختم شود که نکرهبودن، ساخت اضافه و صرف اسم را نشان میدهد. پس جنس دستوری و شمار (جمع) زمانی نمایان میشوند که پس از اسم، ساخت اضافه و صرف در قالب حالت غیرفاعلی (oblique) بیاید (بلو، 31). در کردی کرمانجی تقابل دوگانۀ جنس دستوری بهصورت مذکر یا مؤنث در ساخت اضافه و در ساخت حالت غیرفاعلی مفرد نمایان میگردد، درحالیکه تمایز جنس در ساختار جمع، خنثى میشود (هیگ و اوپنگین، 171). گاهی جنس زیستی و جنس دستوری معادل یکدیگرند (بدر خان، 64؛ نیز نک : جدول 3).
در انسان و جانورانِ (پستانداران و مهرهداران) با جنس مشخص، تخصیص جنس دستوری براساس جنس زیستی است، مانند mahin «مادیان» و ɑp «عمو»؛ اما اسمهایی که به جنس خاصی ارجاع ندارند و به هردو جنس دلالت دارند (مانند havɑl «دوست»)، جنس دستوری ثابتی ندارند و جنس آنها بافت ـ متکی است (هیگ و اوپنگین، 172). این در حالی است که در واژههایی که بر غیرجانداران و حیوانات کوچک دلالت دارند، قاعدۀ تخصیص جنس، شفاف نیست و در تعیین جنس دستوری این اسمها، چندین قاعدهمندی صرفی دخیل است؛ اسمهایی که با پسوند اشتقاقی ساخته میشوند مؤنثاند و مصدر ساخت همۀ فعلها هستند. در تمام گویشهای کرمانجی در ترکیه (بهجز گویش بادینی)، جنس پیشفرض برای اسمهای غیرجاندار، مؤنث است و بیشتر وامواژهها با جنس غیرانسانْ آن را میپذیرند (همانجا). بیشتر حیوانات تنها یک نام دارند که در آن تمایز جنس مشخص نیست. برای تمایز جنسیت در این اسمها یا از صفتهای neɾ «نر» و me «ماده» پس از اسم استفاده میشود، مانند kaɾe neɾ «الاغ نر» و kaɾɑ me «الاغ ماده» (از ریشۀ kaɾ «الاغ»)، hɨɾče neɾ «خرس نر» و hɨɾčɑ me «خرس ماده» (از ریشۀ hɨɾč «خرس») (بدر خان، 65) یا پیشوندهای -neɾa برای مذکر و /-me-/ mɑ-/ mɑn برای مؤنث به کار میرود، مانند neɾakaw «کبک نر» و mɑkaw «کبک ماده» (بلو، 32). این شیوه در گونههای پرکاربرد گویشوران رایج است و به تشکیل یک واژۀ مرکب میانجامد (بدر خان، همانجا). در اسمهای غیرجانداران نیز تنها بافت، تعیینکنندۀ جنس است (بلو، همانجا). همچنین پیشوند -del برای ساختن اسم مؤنث برای جانوران ردۀ سگسانان به کار میرود: delaɡʊɾ «گرگ ماده»، delasaɡ «سگ ماده» (بدر خان، همانجا). در برخی از اسمها تغییر جنس سبب تغییر معنا میشود: mɑl مذکر «اموال» و mɑl مؤنث «خانه»، dɑɾ مذکر «چوب» و dɑɾ مؤنث «درخت» (همانجا). برخی از اسمهایی هم که معنایی غیرانتزاعی و عینی دارند میتوانند بهطور همزمان مذکر یا مؤنث باشند: bɑɾɑn «باران»، šeɾ «شیر»، xam «غم» (بدر خان، 65-64).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید